دفتر روانشناسی محدثه بتویی



+محمد هادی،شما میدونی کی ما رو افریده؟

_اره،خدا افریده

+خدا چجوریه؟؟

_خیلی بزرگه،هر کاری دلش بخواد انجام میده، دیده نمیشه،به فرشته ها دستور میده، همه چیزایی که داخل جهانه خدا آفریده

+فکر می کنی خدا فقط چیزای خوب افریده؟

-نه، دایناسور ها بدن چون بهم حمله می کردن 

+خب ادم ها هم با هم دعوا میکنن،اونا چی؟اوناهم بدن؟؟

-ادم ها بدن ولی هم دیگه رو که نمیکشن

+محمد هادی تو نقاشی که کشیدی چرا خدا فقط چشم داره؟

-چون ما رو میبینه

+بهم میگی نقاشیت موضوعش چیه؟

_من خدا رو کشیدم که از همه بالاتره حتی از فرشته ها،از اسمونم بالاتره بابام گفته خدا تو اسمون هفتمه



یونگ:" وی مدافع دین است ومعتقد است دین برای جامعه ضرورت دارد وپدیده ای شفابخش است.

دین یکی از قدیمی ترین وعمومی ترین تظاهرات روح انسانی است. 

به باور یونگ، دین دارای نیرویی برتر است که در همه ی اعصار، مردم را بر آن داشته به آنچه نااندیشیدنی است، بیندیشند،

بزرگ ترین رنج ها رابرخود تحمیل کنند تا به اهدافی که لازمه ی کسب تقدس است، نائل آیند. 

دین همان قدر واقعی است که گرسنگی و ترس از مرگ میان فعالیت های معنوی انسان از همه قوی تر واصیل تر است.

دین یک رابطه‌ ی درونی با عالی ترین ونیرومند ترین ارزش ها، خواه مثبت یا منفی، است. این رابطه می تواند ارادی یا غیر ارادی باشد. 

یکی از تعابیر یونگ در تفسیر دین، اتصال به لایتناهی است که انسان را از محدودیت ها وبیهودگی، نجات می بخشد. 

خاستگاه دین، ضمیر ناهشیار جمعی است که حاوی کهن الگوهای متعدد از جمله خداوند است:اگر از خدا به عنوان کهن الگو سخن بگوییم، در مورد طبیعت واقعی او چیزی نمی گوییم بلکه چنین می فهمانیم که خداوند در آن قسمت از روان ما که نسبت به خود آگاهی قدیم است، از قبل جایی داشته، از این رو نمی توان او را اختراع خود آگاهی بشمار آورد.

ما او را نه دور می کنیم نه محو، بلکه ما اورا به خود نزدیک می کنیم. 

ناهشیار، منشا دین و مقر وماوای تصویر خداست وفردانیت زندگی در خداست یعنی بشر هیچ گاه قادر نیست بدون خدا مبدل به یک کل شود. "

از نظر یونگ، کهن الگوها قلمرو دین هستند و از راه، رویا نمایان می شنود.  

           

         

                     منبع:سایت sid- اقدس باقری پور-


بررسی تجربی درباره نیایش: در سال( 1988) دکتر راندولف بیرد، متخصص قلب وعروق، آزمایشی درباره ی تأثیر دعای خیر برای دیگری، انجام داد. 

393 بیمار بستری شده در بخش مراقبت های ویژه ( CCU) بیمارستان عمومی سانفرانسیسکو، به طور تصادفی انتخاب شدند. 

عده ای برای گروهی از آن ها دعا می کردند ودر حق دسته ای دیگر، دعایی نمی شد. 

هیچ کس نمی دانست که این بیماران در زمره کدام گروه بودند، تنها اسم کوچک بیماران وشرح مختصری از مریضی شان در اختیار دعا کنندگان نهاده شد. 

از آن ها خواستند هر روز برای بیماران دعا کنند،ولی در مورد اینکه چگونه به این عمل بپردازند وچه بگویند، توصیه ای نشده بود. 

زمانی که این پژوهش پس از 10 ماه، کامل شد، بیمارانی که درباره آن ها دعایی شده بود، از چندین حیث سود بردند:

آن ها پنج بار کمتر از گروهی که دعایی درمورد شان نشده بود، نیاز به آنتی بیوتیک پیدا کردند، پنج دفعه کمتر دچار افت نبض شدند، ایست قلبی، کمتر به سراغشان می رفت. 

( دعا ونیایش، آرامش وحس اطمینان را برای شخص دعا کننده ودعا شونده دارد. چرا که شخص دعا کننده، به اتفاقات مثبتی که قرار است، بی افتد فکر می کند وهمین اتفاقات خوب ومثبت، در زندگی خودش نیز اثر می گذارند. 

اگر شخص دعا شونده به آن اتفاق خوب یا حال خوب برسد، فقط اثر دعا ونیایش شخص دعا کننده نیست، عوامل دیگری نیز در آن دخیل اند. 

                    

            منبع:روانشناسی دین نوشته: دیوید وولف _ترجمه:محمد دهقانی.                فصل 5 صفحه256_257   

​​​​​


تاثیر مثبت عبادت بر سلامت روح و جسم انسان: عبادت اتصال روحی بین انسان و یک منبع مطمئن، ایجاد می‌کند. که با ایجاد این اتصال، ذهن آرام‌ می شود. 

عبادت به هر سبک و شکلی ودر هر زمانی که انجام شود، قدرت تاثیرگذاری بالایی بر آرامش روح وبه تبع ذهن انسان دارد، که ذهن، خود از عوامل مؤثر بر سلامتی وشادابی جسم است. 

مرجان انصاری جامعه شناس و روانشناس بالینی( در خصوص تأثیرات قابل توجه عبادت در روند بهبود وحفظ سلامت روح وجسم افراد) :عشق ونفرت، خشم وشهوت، آرامش وطغیان از جمله امیالی هستند که هر گوشه از ذهن بشر را پر کرده واگر هرکدام نسبت به دیگران نقش پررنگ تری ایفا کند، فرد از حالت تعادل خارج شده وممکن است دچار اختلالات شخصی شود. 

از دیدگاه روانشناسی اسلامی، حالات روح وجسم انسان به موازات یکدیگر قرار دارند، حال اگر روح یک نقطه اتکای امن را پیدا کند که به سبب آن آرام گیرد، به یقین در سلامت جسم نیز تاثیر مثبت قابل توجهی خواهد داشت. 

کسی که خدا را فراموش می‌کند، خود را نیز از یاد می برد، این موضوع زمینه را برای انواع اختلالات روانی فراهم می کند. 

دور شدن از مذهب، قطع رابطه با خدا، داشتن افکار واندیشه های غلط می تواند سبب ایجاد تشدید، اختلالات روانی و در فرد شود. 

همانطور که خواندیم دین ومعنویت به انسان کمک زیادی می کنند، کسی که معنا وهدف زندگی رامی داند وبه خداوند امیدوار است، مسلما ذهن آرامی نیز خواهد داشت ونتیجه ذهن آرام‌، سلامتی وشادابی جسم است. 

منبع:خبرگزاری ایسنا

دین عبارت است از حضور ایمان دینی در عالم درون فرد. خود دین هیچ صفت یا آثار بی واسطه مادی، در گفتار وکردار آدمی ندارد. خود دین حتی در عالم درون نیز موجودی "مجازی"است ونمی تواند آثار مادی در رفتار آدمی داشته باشد، دین در جامعه مطلقا وجود وحضور ندارد. 

در این مطلب آمده است که نتیجه دین تنها آرامش و ایمنی درونی است‌،چرا که ما در افرادی تظاهر به دینداری را می بینیم، تقلید به دینداری وحتی افرادی که ایمان دینی ندارند ولی در مراسم عاشورا شرکت می کنند. 

منبع :خبرگزاری bbc رضا افلاطون 

وقتی کسی دعا می کند یا دچار تجربه های دینی می شود، ساختارهای گوناگون مغز او فعال می شوند. 

مغز چنان‌که در کل رفتار دخیل است در نواحی شناختی، عاطفی، حرکتی نیز دخیل است، لیکن تایید نمی کند که این فعالیت عصبی اختصاصاً برای دین پدید می آید یا صرفاً ویژه کارکردهای مذهبی است. این عرصه پژوهشی مستم صلاحیت واحتیاط فراوان، غلبه بر اشتیاق وپسند شخصی است. 

در سنین کودکی، عشق به خدا را شبیه عشق مادرمان نسبت به خودمان درک می کنیم و می دانیم از آنجایی که مادر مهربان است، خدا هم احتمالا چیزی شبیه اوست. 

اکثرا نیایش وتوسل به خدا را حتی برای یکبار هم که شده تجربه کرده ایم، به شکل ها ودر زمان های مختلف خواه از روی ترس، خواه زمانی که به خدا احتیاج داشتیم و 

همانطور که خواندیم، مغز ما تایید نمی کند که این کاری که انجام می دهیم برای دین است یا خیر، ولی بسته به افراد مختلف، به سبب آرامش وامنیتی که در هنگام نیایش وصحبت با خدا در ما بوجود می آید، به سمت این عمل کشیده می شویم. گرچه نباید نقش خانواده ومحیط را دست کم بگیریم. 

منبع:کتاب برنارد اسپریکا_فصل سوم صفحه 88_


یونگ خدا را در زندگی انسان دخیل می داند.به عقیده ی وی خدا  امیخته با وجود انسان است .  انسان با او زندگی می کند واورا احساس وتجربه  می نماید.                                     

   وی معتقد است از منظر یک روانشناس ،در باره خدا بیش از انچه در روان ادمی وجود دارد،نمی توانداظهار نظر کرد،روانشناس فقط می تواند نشانه ها واثار ، نه نشانه گذار را بشناسد.                                                                                                                            

      ویلیام جمیز :هر گاه ضمیر اگاه خود را بررسی کنیم،در می یابیم که دنباله ان به ماورای این جهان محسوس  وعقلانی،که بعد دیگری هز هستی است می رسد.نام ان را هرچه می خواهیم بگذاریم، ماورای طبیعت و ماده یا عالم غیب واسرار ما بیشتر به ان عالم بستگی داریم تا به این عالم محسوس  و معقول.زیرا امیال و ارزوها ی ما کانون ما هستند.ازاین رو اینعالم غیب واسرارامیز،یک عالم وهمی وخیالی نیست،زیرا در دنیای محسوس چنانکه می بینیم  تاثیر دارد.   وقتی با ان عالم ارتباط پیدا می کنیم ما را درگرگون  می کند وما شخص جدیدی می شویم،ما مسیحیان این حقیقت عالی را خدا می نامیم.                                                  


چهار مکتب اصلی روانشناسی دین:

1- مکتب انگلیسی-امریکایی  2-مکتب المانی 3- مکتب فرانسوی  4- مکتب روسیه                                                                                                فروید از بنیانگذاران مکتب المانی بود،او میگوید :  انسان نیازمند است که در دل حس کند کسی بزرگ تر وقوی تر از وی ،پشتیبان اوست وبنابراین  به پرستش موجودی که خدا نامیده می شود ،نیاز پیدا می کند. در اصل  خدا وجود نداشته واین تصورات انسان است که به جهت داشتن پشتیبان وپناه و کسی بزرگ تر ،چیزی به نام خدا را پرستش می کند.                                                                    

    زیگموند فروید در پاره ای از اظهار نظر های خود،ترس را منشا اعتقاد به خدا و دین داری دانسته است. البته پیش از او نیز این نظریه مطرح بوده است.                                                                

    بنابر نظریه فروید، خدا مخاوق انسان است نه خالق او. در واقع منشا پیدایش عقاید  دینی در ذهن انسان،ارزوی محفوظ  ماندن از اسیب عوامل طبیعی مانند: سیل،زله،طوفان،مرگ و. بوده است.    

      انسان های اولیه برای فرار از ترس و دلهره در برابر عوامل اسیب رسان،رفته رفته به موجوداتی صهحب قدرت وشعور ومسلط بر طبیعت قایل شدند تا بتوانند از طریق خواهش،قربانی،عبادت،دعا وکارهایی از قبیل ،مهر ومحبت ان موجودات را بر انگیخته وخود را از خطر برهانند.                                            

  از نظر وی انگیزه انسان به خدا نه تنه در دوران اولیه  تاریخ  -مسیله ترس - بوده است، بلکه امروزه نیز این دیدگاه همچنان به قوت خود باقی است .                                                                                                                                                                                           -  عبدالله نصری،خدا در اندیشه بشر-                                                                       


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پالامال ساکن خیابان نوزدهم زاگرس سایت فارسی فیلم Enhanced oil recovery by smart water injection Looking for the lost promised time دهاتی رسانه ای متفاوت مهندس روح اله رستمی طب اسلامی بادبان