تاثیر مثبت عبادت بر سلامت روح و جسم انسان: عبادت اتصال روحی بین انسان و یک منبع مطمئن، ایجاد میکند. که با ایجاد این اتصال، ذهن آرام می شود.
عبادت به هر سبک و شکلی ودر هر زمانی که انجام شود، قدرت تاثیرگذاری بالایی بر آرامش روح وبه تبع ذهن انسان دارد، که ذهن، خود از عوامل مؤثر بر سلامتی وشادابی جسم است.
مرجان انصاری جامعه شناس و روانشناس بالینی( در خصوص تأثیرات قابل توجه عبادت در روند بهبود وحفظ سلامت روح وجسم افراد) :عشق ونفرت، خشم وشهوت، آرامش وطغیان از جمله امیالی هستند که هر گوشه از ذهن بشر را پر کرده واگر هرکدام نسبت به دیگران نقش پررنگ تری ایفا کند، فرد از حالت تعادل خارج شده وممکن است دچار اختلالات شخصی شود.
از دیدگاه روانشناسی اسلامی، حالات روح وجسم انسان به موازات یکدیگر قرار دارند، حال اگر روح یک نقطه اتکای امن را پیدا کند که به سبب آن آرام گیرد، به یقین در سلامت جسم نیز تاثیر مثبت قابل توجهی خواهد داشت.
کسی که خدا را فراموش میکند، خود را نیز از یاد می برد، این موضوع زمینه را برای انواع اختلالات روانی فراهم می کند.
دور شدن از مذهب، قطع رابطه با خدا، داشتن افکار واندیشه های غلط می تواند سبب ایجاد تشدید، اختلالات روانی و در فرد شود.
همانطور که خواندیم دین ومعنویت به انسان کمک زیادی می کنند، کسی که معنا وهدف زندگی رامی داند وبه خداوند امیدوار است، مسلما ذهن آرامی نیز خواهد داشت ونتیجه ذهن آرام، سلامتی وشادابی جسم است.
منبع:خبرگزاری ایسنا
دین عبارت است از حضور ایمان دینی در عالم درون فرد. خود دین هیچ صفت یا آثار بی واسطه مادی، در گفتار وکردار آدمی ندارد. خود دین حتی در عالم درون نیز موجودی "مجازی"است ونمی تواند آثار مادی در رفتار آدمی داشته باشد، دین در جامعه مطلقا وجود وحضور ندارد.
در این مطلب آمده است که نتیجه دین تنها آرامش و ایمنی درونی است،چرا که ما در افرادی تظاهر به دینداری را می بینیم، تقلید به دینداری وحتی افرادی که ایمان دینی ندارند ولی در مراسم عاشورا شرکت می کنند.
منبع :خبرگزاری bbc رضا افلاطون
وقتی کسی دعا می کند یا دچار تجربه های دینی می شود، ساختارهای گوناگون مغز او فعال می شوند.
مغز چنانکه در کل رفتار دخیل است در نواحی شناختی، عاطفی، حرکتی نیز دخیل است، لیکن تایید نمی کند که این فعالیت عصبی اختصاصاً برای دین پدید می آید یا صرفاً ویژه کارکردهای مذهبی است. این عرصه پژوهشی مستم صلاحیت واحتیاط فراوان، غلبه بر اشتیاق وپسند شخصی است.
در سنین کودکی، عشق به خدا را شبیه عشق مادرمان نسبت به خودمان درک می کنیم و می دانیم از آنجایی که مادر مهربان است، خدا هم احتمالا چیزی شبیه اوست.
اکثرا نیایش وتوسل به خدا را حتی برای یکبار هم که شده تجربه کرده ایم، به شکل ها ودر زمان های مختلف خواه از روی ترس، خواه زمانی که به خدا احتیاج داشتیم و
همانطور که خواندیم، مغز ما تایید نمی کند که این کاری که انجام می دهیم برای دین است یا خیر، ولی بسته به افراد مختلف، به سبب آرامش وامنیتی که در هنگام نیایش وصحبت با خدا در ما بوجود می آید، به سمت این عمل کشیده می شویم. گرچه نباید نقش خانواده ومحیط را دست کم بگیریم.
منبع:کتاب برنارد اسپریکا_فصل سوم صفحه 88_
درباره این سایت